چگونه می توانم به دوستی که در افسردگی زندگی می کند کمک کنم؟

بیشتر از %5 از جوانان در ایالات متحده افسردگی تجربه کرده اند. حتی اگر شما خود تانتجربه نکردید، این احتمال وجود دارد که کسی که می‌شناسید داشته باشد.

به احتمال زیاد شما می خواهید به عزیزان خود کمک کنید، بنابراین به روش های عملی برای حمایت از کسانی که این شرایط را دارند نیاز دارید.

شاید شما متوجه شده باشید که رفتار و حرکات دوستان شما بخاطر افسردگی تغییر کرده است.

این تغییرات چگونه به نظر میرسد.

• آنها بیشتر از حد معمول غمگین به نظر می رسند، گریه می کنند یا ناراحت می شوند..

• آنها درباره خود، جهان یا آینده منفی صحبت می کنند.

• آنها خسته و کم انرژی به نظر می رسند.

• آنها کمتر به برنامه خواب یا آنچه می خورند اهمیت می دهند.

• آنها فراموشکار یا بلاتکلیف به نظر می رسند.

• آنها به همان اندازه دست از تماس نمی گیرند یا با دوستان نزدیک خود صحبت نمی کنند.

• به نظر می رسد آنها کمتر به چیزهایی که می دانید قبلاً به آنها اهمیت می دادند علاقه مند هستند.آنها از گردهمایی های اجتماعی، کلاس ها یا رویدادهای دیگر صرف نظر می کنند.

خصوصی صحبت کنید.

بدانید که دیدگاه و نگرش دوستتان ربطی به شما ندارد و همه چیز به بیماری ای که او با آن دست و پنجه نرم می کند ربط دارد.

سعی کنید درمانگر آنها باشید یا آنها را "رفع" کنید.

شما می‌توانید برای پشتیبانی حضور داشته باشید، اما آموزش‌هایی که یک درمانگر دارد را ندارید. این مسئولیت شما نیست که افسردگی دوستتان را از بین ببرید.

مشاوره دادن یا مقایسه تجربیات.

اگر خودتان هرگز با افسردگی مواجه نشده اید، درک اینکه دوستتان دقیقاً چه چیزی را تجربه می کند بسیار سخت است.

فعالیت‌هایی که احساس خوبی دارند مانند یوگا و تمرکز حواس که ممکن است برای افرادی که افسرده نیستند کارساز باشد، اغلب روی افراد مبتلا به افسردگی تأثیر یکسانی ندارد.

به آنها بگویید "شاد باشید"، "نکات مثبت چیزها را ببینید" یا "مثبت فکر کنید".

داشتن افسردگی به این معنی است که این نوع تفکر همیشه تأثیر مثبت مورد نظر را ندارد - بنابراین دوست خود را به خاطر ناتوانی در شاد بودن احساس بد یا گناه نکنید.

منتظر رسیدن آنها باشید.

دوست شما ممکن است در مورد تماس گرفتن احساس گناه کند یا برای انجام این کار خیلی خسته یا بی ارزش باشد. با بررسی آنها و ابتکار عمل به آنها، روشن کنید که به آنها اهمیت می دهید.

شنونده فعال باشید!

در مورد آنچه دوستتان می گذرد سؤال بپرسید و تجربیاتش را به او تأیید کنید. سعی کنید تا جایی که ممکن است مسائل را از دید آنها ببینید.

در اینجا عباراتی وجود دارد که می تواند به شما کمک کند شنونده فعالی باشید:

• "مثل این است که..."

• "مثل اینکه..."

• "چیزی که من میشنوم این است که..."

• "فقط برای اینکه مطمئن شوم متوجه شدم..."

• "احساس می کنه..."

• "من احساس می کنم که ..."

در کارهایی که ممکن است برایشان سخت باشد کمک کنید.

گاهی اوقات افراد مبتلا به افسردگی در شروع یا تکمیل وظایف «پایه» مشکل دارند. بپرسید آیا می توانید برای مقابله با هر یک از موارد زیر جفت شوید:

• تمیز کردن

• آشپزی

• تعیین قرار

• پیدا کردن یک درمانگر

• ورزش کردنبا این حال، تصور نکنید که این چیزی است که دوست شما می خواهد. اگر شما کمک زیادی کنید ممکن است احساس گناه یا ناتوانی کنند، پس مطمئن شوید که به آنها اجازه رهبری را می دهید.

اگر از قبل آن را دریافت کرده اند، ادامه درمان/درمانی را تشویق کنید.

بررسی کنید و بپرسید که درمان یا دارو چگونه پیش می رود. اگر دوستتان گفت که می‌خواهد درمان را کنار بگذارد، او را تشویق کنید که به هر حال برود.

تعهدات، رویدادها و دعوت نامه های کم ریسک را ارائه دهید.

حتی اگر دوست شما دیگر در چیزهایی ظاهر نمی شود، مطمئن شوید که او را به رویدادهای آینده دعوت می کنید. هرچه این فعالیت کمتر باشد، بهتر است.

در تماس باش.

افراد مبتلا به افسردگی اغلب می توانند از نزدیکان خود کناره گیری کنند. با حفظ ارتباط، می توانید مطمئن شوید که دوستتان کاملا منزوی نمی شود.

متوجه صحت روان خود باشید.

کمک به یک دوست در مورد بیماری مانند افسردگی اگر در یک مکان راحت ذهنی نباشید ، می تواند عوارض داشته باشد. بخشی از مراقبت از خود و تسکین استرس بخشی از کارهای روزمره خود را انجام دهید.

شما نمی توانید یک سیستم پشتیبانی یک نفره باشید.

از دوست خود در مورد سیستم پشتیبانی آنها سؤال کنید و مطمئن شوید که آنها چندین نفر دارند که می توانند با آنها صحبت کنند. اگر تنها شخصی هستید که احساس می کنید می توانند با آنها صحبت کنند ، این باعث می شود احساس کنید که تنها مسئولیت رفاه دوست خود را دارید.

به یاد داشته باشید ، هدف این است که به دوست خود کمک کنید ، نه همه کارها را برای آنها انجام دهید.

سیستم پشتیبانی خود را داشته باشید.

اطمینان حاصل کنید که افرادی را دارید که به آنها اعتماد دارید که می توانید در مورد چیزهایی که شما را تحت تأثیر قرار می دهد صحبت کنید. اطمینان حاصل کنید که برای کمک به دوست خود ، خود را منزوی نمی کنید.

مرزها را تنظیم کنید.

در مورد آنچه شما قادر و مایل به انجام کمک به دوست خود هستید صادق باشید.

دوست آلایس جوهان با افسردگی زندگی می کند. جوهان درست قبل از شروع کارش ، آلایس را متن می کند و می گوید در جای بدی قرار دارد و باید با کسی صحبت کند.

در زیر چهار روش ممکن است که آلایس می تواند پاسخ دهد:

الف. آلایس با جوهان تماس می گیرد و با او صحبت می کند ، و او در پایان برای کار دیر به کار می رود.

ب. آلایس جوهان را به عقب برمیگرداند و به او گفت که از او ناامید شده است که درست قبل از اینکه کار کند ، درخواست کمک کند.

ج. آلایس اطمینان می دهد که جوهان به اندازه کافی احساس امنیت می کند تا کمی تنها باشد و آنها بعداً برنامه ریزی می کنند تا از طریق تلفن صحبت کنند.

د. پیام جوهان را تا بعد از کار نادیده می گیرد ، و او به دلیل تغییر او استرس دارد.

یک برنامه اضطراری داشته باشید.

با دوست خود مکالمه کنید که اگر افسردگی آنها خطرناک شود چه کاری انجام دهید. این طرح می تواند با حفظ امنیت دوست شما با نوع پشتیبانی مورد نظر خود تعادل برقرار کند.

به عنوان مثال ، شاید آنها ترجیح دهند که شما به جای یک دستیار مقیم در خوابگاه که هر دو در آن زندگی می کنید با والدین خود تماس بگیرید.

اگر فکر می کنید دوست شما ممکن است در معرض خطر باشد یا ممکن است به خود یا دیگران آسیب برساند ، بلافاصله با یک بزرگسال قابل اعتماد ، خدمات اضطراری یا خط تلفن خودکشی تماس بگیرید.

اگر با دوست خود در تلفن هستید ، تا زمانی که ممکن است با آنها تلفنی بمانید تا زمان رسیدن به آنها.

علامات خطر خودکشی:

• صحبت کردن در مورد خودکشی ، مرگ ، مرگ ، احساس گرفتاری یا اینکه می خواهید راهی برای خروج داشته باشید

• خرید سلاح یا قرص زیادی

• رفتارهای خطرناک

• افزایش سوء مصرف مواد

• خلاص شدن

• می خواهیم حتی بیش از حد معمول تنها بمانند

• پیام های خداحافظی غیرمعمول

• نوسانات عاطفی ، بی ثباتی یا شخصیت تغییر می کند

این که آیا کسی را که افسردگی را تجربه می کند ، می شناسید یا نه ، هنوز هم می توانید برای کمک آماده شوید.